جدول جو
جدول جو

معنی رب رب - جستجوی لغت در جدول جو

رب رب
از اصوات
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ رَ)
پاره ای گاوان وحشی. (آنندراج). پاره ای گاوان دشتی. (منتهی الارب) (از المنجد). بچه گاو. (از مهذب الاسماء). گروه گاوان دشتی. ج، ربارب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ رِ)
ج ربرب بمعنی پاره ای گاوان وحشی. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ)
زیاده ربا. افزون ربا. بسیارربا، ربایندۀغذا و طعام چرب. ربایندۀ خوراک روغندار و چربی دار، لطیف ربا. نرم ربا. ربایندۀ چیزی مطبوع و ملایم طبع، ظاهراً کنایه از شخص غارتگر. (مخزن الاسرار چ وحید حاشیۀ ص 153) :
بخشش تو چرب ربائی که هست
نیست خدائی بخدائی که هست.
نظامی (مخزن الاسرار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رب رب ندانستن
تصویر رب رب ندانستن
چیزی نفهمیدن، بسیار ساده دل و گول بودن
فرهنگ لغت هوشیار